در حین گشت و گذار هایی که در دنیای حقیقی و مجازی برای پیدا کردن قهرمان زندگیم میکردم عجیب ترین و غیر منتظره ترین جمله ای که به آن برخوردم این جمله بود:
میخواهم که آجر ها را یکی یکی روی هم بگذارم.هدفم را از این کار نمیدانم.یک خانه،یک اتاق یا شاید هم فقط یک دیوار که پشتش پناه بگیرم،یک بنّای گیج که آنقدر میسازد و میسازد تا بالاخره یک روز شکل بگیرد!«آقای تشکیل»