پسری در حال شکل گیری! می نویسم،شاید زنده بمانم و شکل بگیرم...
با من قدم بزن... نوشته شده توسط آقای تشکیل ۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ,
با من قدم بزن...

دریافت

«با من قدم بزن با هر دردی که همراته

محکم،به اندازه ی لبخندی که فریاده

آرومِ زیر خاکستر،با من قدم بزن امشب 

با هر چی که تو دستاته،هر کفشی که تو پاته»

منِ شانزده ساله.ساعت سه نصفه شب.غرق در یک دنیای مصنوعی.بالا و پایین کردن صفحات بی اهمیت مجازی!همه چیز با سرعت چشمگیری اتفاق می‌افتد.بدون هیچ مکث و درنگی!بدون هیچ عمق و مفهومی.

نگاهم می‌خورد به موزیکی به اسم«با من قدم بزن».چه اسم عجیبی!یک نوع دعوت.می‌خواهد که من را از حوادث پر سرعت نجات دهد و کمی متوقفم کند و شروع کند به حرف زدن.خواننده انگار که کنار من نشسته و از من دعوت می‌کند که بیا و کمی با من قدم بزن.لازم نیست که حتما مثل من شوی!من چیزی را به تو تحمیل نمی‌کنم.فقط ببین!فقط کمی گوش کن.بیا جهان هایمان را به اشتراک بگذاریم.اصلا هم مهم نیست که چه کسی هستی و چه تمایلات و تفکراتی داری!مهم نیست که چه گذشته ای داری و چه آینده ای را می‌خواهی.سر و وضع و اسم و رسمت هم مهم نیست.فقط بیا با هم قدم بزنیم.

«با من قدم بزن،من هوای تو رو نفس می‌کشم

دست بیار به سمتم از کلِ دنیا دست می‌کشم

دلیل بیداری توی شب های منن روزای تو

حرفه ای ترین قاب بسته،روی لب های منن گوشای تو»

من از اشتراک هایمان حرف می‌زنم.من از روز ها و شب های‌ مشترکمان حرف می‌زنم.من از خودم و تو حرف می‌زنم.چه چیز ارزشمند تر این قدم زدن؟فقط دستت را دراز کن.

«با من قدم بزن،رفتن تقدیر پاهاته

سکون مرگ انسان بودنه،حرکت دلیل آغازه

یا آیینه رو بشکن یا فکرا رو ازش بکن با

احساس و قدم،امشب با من قدم بزن،امشب باش»

متوقف نشو،حرکت کن.منتظر اتفاق و معجزه نباش،حرکت کن.انقدر درگیر دغدغه های کوچک روزمره‌ات نباش،از آنها گذر کن.کمی هم با دنیای دیگران ارتباط برقرار کن و حرف هادغدغه هایشان را بشنو.با من قدم بزن.

«با من بیا به حرمت صدا و خوندن از 

خون و بودن و غرور و موندن

از جون تو راه هایی که پُرِ غربت بود

عابر شدن که جرئت بود،بالا رفتن رویا بود

زمین نخوردن قدرت بود

زمین نخوردیم

با من بیا به حرمت نگاهِ هنرمندی که رنجی نداشت

رنجیدنش واست،ندیدی جنگیدنش رو،ندیدی ترسیدنش رو،ندیدی...

شاید یه روزی فهمیدیش،شاید یه روزی فهمیدمش»

من از مسیر خودم برای تو حرف می‌زنم.از یک مسیر ادامه دار.مسیری پر از غربت،پر از چاله و مانع،پر از حرکت،پر از رویا،پر از جنگ،پر از ترس.شاید یک روزی این مسیر را درک کنی،شاید یک روزی این مسیر را درک کنم.

«بیا حتی اگه دوره،اگه سرت رو تنت مغروره

شب قدم بزن از جونت،اگه شب قدم زدن ممنوعه

تو راهی که آروم نمی‌شد،هیچی بهتر از قانون نمیشد

بیا به حرمتِ له کردنِ،قانونی که به قانون نمی‌خورد»

من از انزجار ها و نفرت هایم می‌گویم.از قانون ها و چارچوب هایی که می‌خواهم نابودشان کنم.تو قصد نابودن کردن چه چیز هایی را داری؟تو از چه چیزهایی متنفری؟

«با من قدم بزن،محدودیت دیدته

نه کشور،نه دینته،نه کل سرزمینته

وقتی چشات خوب ببینه،کسی نمی‌تونه چوب بچینه

تو چرخه چرخ بزن،تو چرخه چرخ بزن»

به قدرتی که در وجودت داری ایمان داشته باش.به چشم هایت اعتماد کن.خودت را باور کن.وقتی تو درست و واضح ببینی،چه کسی قدرت آسیب زدن به تو را دارد؟چه کسی توانایی فریبت را دارد؟

قدم زدن من با «علی سورنا»آغاز شد،از آن شب که شانزده ساله بودم،تا همین لحظه که بیست ساله شده ام .انگار هیچ کداممان از این قدم زدن ها خسته نشده ایم که هیچ‌،هر روز هم بیشتر تشنه ی حرف های یکدیگر شده‌ایم.می‌خواهم از این شب بیداری ها و حرف زدن ها و احساسات مشترک و غیر مشترک‌مان بنویسم...

۰
۶ نظر
شما هم نظر بدید ۶ نظر
  • Dark Angel
    ۷ ارديبهشت ۹۹، ۲۰:۵۵

    یاد تمام اهنگ هایی افتادم که تمام این سال ها باهاشون بزرگ شدم و خاطره ساختم ...

    تمام وقتایی که عصبانی ، ناراحت یا خوشحال بودم ... هیچوقت قدیمی نمیشن هیچووقتت

    آقای تشکیل
    ۷ ارديبهشت ۹۹، ۲۳:۴۳
    :)
    وقتی هر حسی که داری،میتونی با گذاشتن یه هندزفری تو گوشات،یه هم صحبت پیدا کنی...خاطره ها...
  • Dark Angel
    ۸ ارديبهشت ۹۹، ۰۰:۲۹

    وقتی حالت از همه چی بهم میخوره همیشه یه چیزی باهات هست که مثل مسکن آرومت میکنه و این معجزه موسیقیه :)

    آقای تشکیل
    ۱۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۰:۲۵
    :)))
  • امین
    ۸ ارديبهشت ۹۹، ۲۳:۴۸

    یاددددددش بخیر این اهنگ 

    آقای تشکیل
    ۱۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۰:۲۶
    :)
  • صخی .
    ۱۲ ارديبهشت ۹۹، ۱۳:۲۴

    من با این اهنگ رقص طراحی کرده بودم:) عزیزم!!! چه کوچولو بودیم اون وقتا! 

     

     

    +خیلی جالبه که ۲۰ساله های بیان انقدر زیاد شدن:)

    آقای تشکیل
    ۱۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۰۰
    من همیشه با یه حالت لَش سورنا گوش میدم!تا حالا به رقص باهاش فکر نکرده بودم،جالب به نظر میرسه:)
  • صخی .
    ۱۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۰۲

    رقص لش البته:) هیپاپ.

    آقای تشکیل
    ۱۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۲۲
    راست میگیا!چه حرف چرتی زدم!قطعا بندری نمیشه با سورنا رقصد که!کلا حواسم نبود به هیپ هاپ دنس!! 
  • صخی .
    ۱۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۳۲

    خندیدم با جواب کامنتت:) بندری بزنم رو بیتش بهت خبر میدم😂😂😂

    آقای تشکیل
    ۱۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۲:۵۸
    آره حتما خبر بده:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب تمز