پر از اغراقم...
اگر بخواهم چیزی یا کسی را توصیف کنم،اغراق میکنم...
در نشان دادن احساساتم،اغراق میکنم...
در تعریف کردن وقایع گذشته،اغراق میکنم...
وقتی میخواهم علاقه ام را به کتاب یا فیلم یا شخصیت خاصی نشان دهم،اغراق میکنم...
همین حالا که میخواستم درباره اغراق کردن هایم بنویسم،قصد داشتم که مثلا خودم را در یک اتاق بازجویی تاریک تصور کنم که بازجویی میآید و شروع میکند به اعتراف گرفتن،شکنجه کردن و فحش دادن!خاطرات مختلفم را مرور میکند و مجبورم میکند که اعتراف کنم!اعتراف به اینکه دائما در حال اغراقم!
برای موضوعی به این سادگی،که خودم،بدون بازجویی و شکنجه هم آن را اعتراف میکنم،چنین طرح مزخرفی را در ذهنم پرورش میدادم!
و قطعا،اغراق کردن روشیست برای گدایی توجه دیگران!برای شهرت طلبی!
گدای توجه دیگران هم حاضر است به هر عملی دست بزند،هر حرفی بزند،خودش را تحقیر کند،بقیه را تحقیر کند،به خودش انواع و اقسام شرارت ها را نسبت دهد،خاطرات جعلی عجیب و غریب درست کند و با تعجب و باز ماندن دهان دیگران،ارضا شود،بی موقع حرف بزند و هر از چند گاهی هم شروع کند به نمک ریزی های فراوان!
پر از اغراقم...حتی در همین متن هم اغراق کرده ام!
نمیتوانم اغراق نکنم!
خب شاید اگه همونطوری که خودتون ریشه ی مشکل رو پیدا کردید، و فرمودید که نیاز به توجه دارید، به خودتون توجه و محبت بیشتری هدیه کنید، این مشکل برطرف بشه
نظر شما چیه؟
نیاز به توجه، محبت و احترام، یه نیاز مداوم در همه ی ما انسانهاست
وجود داره،
مثل نیاز به آشامیدن آب!
خیییییلی هم واجب و مهم و اتفاقا مفید و با ارزشه
پایه ی اساسی و دلیل دوام روابطم همینا تشکیل میدن آقای تشکیل:)
منم اغراق کردم؟!
😂
بعد همین میشه اینفلوئنسری !
چی بگم والا!بعضیا یه سری تیکه کلام دارن،شما هم اغراق!
به نظر من ( که مهم نیست) بهتره اغراق هاتون و ذهن خلاقتون و بذارین روی داستان هایی که از زبان اول شخص تعریف می شن ( مثل کاری که تا الان می کردید )
خودتون و جای شخصیت داستان بذارید و خلق کنید...
من هنوزم باور دارم نویسنده خوبی می شید :)
چرا که نه ... !
چرا این حرفو می زنین؟؟؟؟
وقتی خودتون چنین نگاهی نسبت به نوشته هاتون دارید چه انتظاری از بقیه؟؟؟
به قول یکی از دوستان "مردم همانطور شما رو می بینین که شما خوتون می بینین "
بهتره انقدر دست کم نگیرید ، اگر هم که تعارفات معموله... که .... بهتره دیگه این حرفو نزنین...(سعی کردم مودبانه بگم)
اتفاقا داستان های پر از اغراق طرفداران خودشو داره... همه داستان ها که زندگی واقعی نیست...
نمی خوام دیگه این بحثو ادامه بدم...
اما یه ذره واقع بین باشید...
چرا به قول خودتون کسی تاحالا نیومده و بگه این چرت و پرتا چیه می نویسی و تعریف کردند؟
چرا فکر می کنید از روی لطف این کار رو می کنند ؟
شاید واقعا ارزش تعریف رو داره...
بهتره نگاهتون و عوض کنین... و به نوشتن ادامه بدید..
و در آخر ... ذهنتون دست خودتونه...
از نظر من نوشته هاتون کاملا ملموسه...
امیدوارم در کاری که دوست دارید انجام بدید موفق باشید !!!