این اتاق شاهد همه نوعِ منْ بوده!از منِ ابله با آرزو ها چرت و پرتی که امروز نسبت بهشون احساس بیگانگی و تنفر میکنم تا منِ گیج که تازه فهمیده نه اونی هست که خودش فکر میکرد و نه اونی که بقیه فکر میکردن و شاید هنوزم فکر میکنن!
هم شاهد کثافت کاریام بوده و هم شاهد اندک کارای به درد بخورم! هم منِ سحر خیز رو دیده و هم منِ تا لنگ ظهر خواب!
این اتاق هم میتونه منِ جوگیری که تمام روز داشت کتابای چرت و پرت برایان تریسی رو میخوند و رویا بافی میکرد رو به یاد بیاره و هم منِ عصبانی ای که داره یکی یکی اون کتابا v, نگاه میکنه و با تمام وجود به اون روزای خودش میخنده و گاهی خندش تبدیل به سکوتی میشه که انگار قصد تموم شدن نداره!
خلاصه مطلب،این اتاق منو تو همه ی وضعیت ها دیده!شاید فقط هین اتاق باشه که منو بشناسه! میخوام به حرفش دربیارم!شاید بتونه منو به خودم بشناسونه!
خیلی خوبه یه کسی آدم رو واقعا بشناسه،حالا می تونه اتاق باشه یا هر چیز و کس دیگه ای،مهم اینه که یکی واقعا بشناستت و درکت کنه.
اینم هست:))
خخخ.